این نیز میگذرد۳

ساخت وبلاگ

امکانات وب

امروز ساناز رفت خونه مادرش دایش رنگ زد رفت البته مطمئنا ن کامل به اونها نمیگه من خیلی ناراحتم از دستش من بازبون خوش میگفتم اون اصرار به حرف خودش داشت امیدوارم  خداوند عاقبتمو به خیر کنه بدون هیچ دردسری نجاتم بده ومن یتفل الله یجعل

این نیز میگذرد۳...
ما را در سایت این نیز میگذرد۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimdarya97 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 15:10

سلام

یک جفت قناری داشتم ،تخم گذاشتن تبدیل به جوجه شد خانمم خیلی گیر میدادالکی دروغ هم می گفت دادم به علی دوستم یک جفتم همکارم بهم داده بود اونا رو هم دادم

این نیز میگذرد۳...
ما را در سایت این نیز میگذرد۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimdarya97 بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 11:02

سلام پدرم از کربلا اومدمادرم قرصاشو نمیخوره قندش هی بالاست۴۷۰هی به دروغ میگه قرصامو میخورم اما اصلا نمیخوره

میرم خونه بابامینا اذیت میشم چون خیلی بی احترام ،بعد زیاد صحبت می کنند

این نیز میگذرد۳...
ما را در سایت این نیز میگذرد۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimdarya97 بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 11:02

سلام پدرم برای آنژیو به بیمارستان رفته بود که دکترها متوجه شدن توده‌ای در ریه اون پیدا شده وقراره شنبه نمونه برداری بشه ‌ذهن منو خیلی مشغول کرده ،تو این حین همسرم هی گیر داده منو تو این یکسال ازدواج مسافرت نبردی ،فقط سکوت می‌کنم ،نمی دانم چرا همسرم قر زیاد میزنه.

این نیز میگذرد۳...
ما را در سایت این نیز میگذرد۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimdarya97 بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 13 ارديبهشت 1397 ساعت: 2:27